کد مطلب:134125 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111

مدینه از حقایقی دردناک آگاه می شود
مردم مدینه از فاجعه ی خونین طف هر چند كم و بیش اطلاعی


داشتند، اما این خبر وحشتناك بسیار گنگ و مبهم بوسیله ی سعید بن عاص فرماندار مدینه به آنها رسیده بود از این نظر جنایتها و كشتارها و وحشیگریهائی كه با دست حكومت شام نسبت به پاكترین مردان اسلام انجام شده بود كاملا از نظر آنها پوشیده بود و اكنون كه كاروان اسارت به مدینه باز می گردد مردم آن شهر مصیبتهای جانسوز نینوا را از زبان صاحبان مصیبت می شنوند،هنگامی كه آن قافله به نزدیك مدینه رسید، امام سجاد (ع) برای آنكه مدینه را برای یك جنبش و انقلاب فكری در راه بهره برداری از نهضت آماده سازد بشیر بن جذلم را كه در ركاب آن حضرت بود بحضور طلبید و فرمود یا بشیر:

رحم اللَّه أباك لقد كان شاعراً فهل تقدر علی شیئی منه؟ فقال بلی یابن رسول اللَّه انی شاعر فقال ادخل المدینة و انع اباعبداللَّه قال بشیر فركبت فرسی و ركضت صوتی بالبكاء و انشأت اقول:



یا اهل یثرب لا مقام لكم بها

قتل الحسین فادمعی مدرار



الجسم منه بكر بلاء مضرج

والراس منه علی القناة یدار



[1] .

یعنی ای بشیر! خدای پدرت را رحمت كند، او مردی شاعر بود آیا تو هم می توانی شعر بگوئی عرضه داشت بلی یابن رسول اللَّه من هم شاعرم فرمود پس داخل مدینه شو و مردم را از شهادت حسین (ع) آگاه ساز بشیر می گوید بر اسب خود سوار شدم و با چشم گریان گفتم ای اهل مدینه دیگر در اینجا نمانید زیرا حسین (ع) كشته شد و در شهادت او است كه من اینگونه می گریم، بدن مقدس او را در كربلا بخون آغشته كردند و سر او را بر بالای نیزه در شهرها گرداندند».


آنگاه گفتم ای اهل مدینه! اینك علی بن الحسین است كه با عمه ها و خواهران خود نزدیك شماست و پشت دیوار شهر جای دارد و من فرستاده ی او هستم كه جایگاه او را به شما نشان دهم، بشیر می گوید: «هنگامی كه مردم مدینه صدای مرا شنیدند و از مراجعت زنان و فرزندان داغدیده حسین (ع) آگاهی یافتند نه تنها مردان بلكه هیچ زن مستوره ای باقی نماند مگر آنكه ضجه ی زنان از خانه بیرون آمد و به خارج شهر رهسپار گردید. آنروز فریادها و ناله هائی در فضای مدینه طنین انداخت كه مانند آن دیده نشده بود.

با این ترتیب زین العابدین (ع) زمینه ی دلها و افكار اجتماع را برای یك بهره برداری عظیم در راه هدف مقدس خود آماده ساخت، اكنون جمعیت از زن و مرد در اطراف خیمه ی آن بزرگوار موج می زند و باید آن حضرت از این فرصت استفاده كند و جنایتهای و وحشیگریهای حكومت شام را كه در یك بیابان دور دست نسبت به خاندان پیغمبر و پاك مردان بزرگ اسلام انجام شده آشكارا و برملاء سازند.

امام (ع) بخوبی می دادند كه اگر یك انقلاب فكری و هیجان عمومی بنفع خاندان پیغمبر و طرد و لعن دودمان بنی امیه در شهر مدینه بوجود آید به علت موقعیت خاصی كه آن شهر دارا است خواه و ناخواه در سراسر كشور اثر عمیقی خواهد گذاشت امام سجاد (ع) باید این انقلاب را از هم اكنون پایه گذاری كند و ماهیت اهرمنی بنی امیه و دشمنان واقعی اسلام را آشكار سازد، از این نظر از خیمه بیرون آمد در حالی كه دستمالی در


دست داشت تا اشكهای چشم خود را (كه هر یك چون سیلی بنیان كن پایه های قدرت آل بوسفیان را تهدید می نمود) پاك كند آنگاه در برابر آن جمعیت انبوه كه ضجه ها و فریادهای خود را نمی توانستند كنترل كنند قرار گرفت و با اشاره ی دست مردم را به سكوت امر داد و اینگونه شروع به سخن فرمود:

«الحمدللَّه رب العالمین مالك یوم الدین باری ء الخلایق اجمعین...- ایها القوم ان اللَّه و له الحمد ابتلانا به مصائب جلیلة و ثلمة فی الاسلام عظیمة قتل ابوعبداللَّه الحسین و عترته و سبی نسائه و صبیته و دارو برأسه الی البلدان من فوق عامل السنان و هذه الرزیة التی لامثلها رزیّة، ایّها الناس فای رجالات منكم یسرون بعد قتله ام ای فؤاد لا یحزن من اجله ام أیة عین منكم تحبس دمعها و تضن عن انهمالها.... یا ایها الناس ای قلب لا ینصدع لقتله ام ای فواد لا یحن الیه ای سمع یسمع هذه الثلمة التی ثلمت فی الاسلام و لا یعصم ایها الناس اصبحنا مطرودین مشردین مذودین و شاسعین عن الامصار... من غیر جرم اجترمناه و لا مكروه ارتكبناه و لا ثلمة فی الاسلام ثلمناها ما سمعنا بهذا فی آبائنا الاولین ان هذا الا اختلاق واللَّه لو ان النبی تقدم الیهم فی قتالنا كما تقدم الیهم فی الوصایة بنا لمازاد و اعلی ما فعلوا [2] .

یعنی حمد خدای را كه پروردگار جهانیان و مالك روز جزا و آفریننده ی همه ی مخلوقات است... ای مردم سپاس خدای را كه ما را مورد آزمایش قرار داد به مصیبتهائی بزرگ و شكافی عظیم كه در اسلام واقع شده است


همانا حسین بن علی و یاران و جوانان او را كشتند و زنان و فرزندانش را اسیر نمودند و سر نازنین او را بر بالای نیزه در شهرها گرداندند و این مصیبتی است كه مثل و مانند ندارد.

ای مردم! كدام یك از مردان شما پس از این مصیبت دلشاد خواهد شد و كدام دلی است كه به خاطر آن دچار اندوه نگردد؟! و كدام چشمی است كه از ریختن اشك خودداری نماید؟! ای مردم! كدام قلبی است كه شیفته ی آنه حضرت نشود؟! و كدام گوشی است كه بتواند این مصیبت را بشنود؟!

ای مردم! ما را پراكنده ساختند و از شهرها دور نمودند.... بدون آنكه گناهی را مرتكب شویم یا عمل ناشایسته ای را انجام دهیم و یا رخنه ای را در اسلام ایجاد كرده باشیم بخدا سوگند كه اگر رسول خدای بجای اینكه این جماعت را به حمایت و حراست از ما وصیت می فرمود به قتال و محاربه ی با ما دستور می داد هر آینه بیش از آنچه كه تا كنون نسبت به ما كردند انجام نمی دادند».

امام (ع) در میان شور و هیجان شدید مردم كه با اشك و آه آنها بدرقه می شد خطابه ی خود را بپایان رساند، در این گفتار زین العابدین (ع) برای اولین بار جنایات هولناك و وحشیگری های حكومت دمشق را بی پرده برای مردم مدینه روشن ساخت و دودمان بنی امیه را رسوا نمود، هنگامی كه خطبه ی امام به پایان رسید صعصعة بن سوحان كه از یاران با وفای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) بود به پای خواست و سخنانی


ایراد نمود آنگاه كاروان حسینی در میان اشك و آه مردم به شهر مدینه وارد گردیدند.


[1] لهوف سيد بن طاوس صفحه ي 119 چاپ قم.

[2] لهوف سيد بن طاوس صفحه ي 121 چاپ قم.